اين مقاله كه در آزمايشگاه پژوهشي هوش استراتژيك تدوين شده است، در نخستين كنفرانس بين‏ المللي پارادايم هاي نوين مديريت - هوشمندي تجاري و سازماني به تاريخ 30 ارديبهشت ماه 1395 به صورت سخنراني توسط آقاي سامان سيادتي در دانشگاه شهيد بهشتي ارائه گرديده است.

 

 

 

چكيده

امروزه شركت ها با موقعيتهايي مواجه هستند كه هر چه بيشتر و بيشتر به محصولات منحصر به فرد نياز پيدا مي كنند. اين نتايج در يك تعداد رو به رشد از تنوع محصول و در اندازه هاي دسته اي كه منجر به يك واحد مي شوند، خود را نشان مي دهد. تصميمات ضروري براي اطمينان از كارايي منابع در اين زمينه بخشي از توسعه محصول است. اين تصميم به اين بستگي دارد كه نياز مشتريان را با تطبيق قطعات ومحصولات موجود، و يا يك طراحي جديد به انجام برساند. از يك طرف، اين يك سوال فني است، اما از سوي ديگر، توانايي برآورد هزينه هاي چنين تصميماتي بصورتي كه قابل اعتماد باشد مهم است. ديدگاه غالب آن است كه اطلاعات مربوطه در يك شركت در سيستم هاي اطلاعاتي مختلف پخش شده و به ندرت در زمان مناسب در دسترس است. اما اين يك گام مهم براي پشتيباني از چنين فرآيند تصميم گيري است كه براي شناسايي شباهت بين محصولات بر اساس مشخصات فني آنها و ارتباط آنها با اطلاعات اقتصادي عمل مي نمايد. در اين مقاله يك مفهوم براي اين كار پيشنهاد گرديده است. متدولوژي كاربردي براي مبناي رويكرد علم طراحي قرار گرفته است. مصاحبه هاي مختلف با كارشناسان شركتهاي خودرويي الزامات مورد نياز براي اين مفهوم را ارائه نموده است. استفاده از اين رويكرد از ويژگي هاي فن آوري است كه بر اساس مدل محصول ديجيتال طراحي شده است. هر بخش به طور كامل مقدار تمام ويژگي ها و پارامترهاي مربوط به آن را توصيف مي كند. ويژگي هاي استخراج شده از كامپيوتر (CAD) به كمك سيستم هاي طراحي و انتقال به سامانه هوش كسب و كار يك زير ساخت مناسب براي تجزيه و تحليل ويژگي در بخش هاي مختلف را ارائه نموده است. نتايج نشان مي دهد كه هوش كسب و كار قادر به ارائه مبناي كافي براي تصميم گيري در اين زمينه است. اين بستگي به تركيب توليد مربوطه و اطلاعات اقتصادي با داده هاي اصلي محصول برگرفته از فرآيند مهندسي دارد و بنابراين در ارتباط با افزايش تنوع محصول قرار مي گيرد.